رمان بستنی با چاشنی عشق

رمان بستنی با چاشنی عشق

دانلود رمان بستنی با چاشنی عشق

 

یه دختر داریم که عشق بستنی، به خاطر همین بستنی فروشی باز می کنه ولی بستنی فروشیش بیشتر از ده روز
دووم نمیاره…….

 

نام رمان : رمان بستنی با چاشنی عشق

نویسنده : زهرا سپهری رفیع، حمیرا خالدی

طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده

تعداد صفحات : 164 صفحه

ژانر : رمان عاشقانه

تاریخ : ……….

دانلود رمان بستنی با چاشنی عشق

قسمتی از رمان :

در حال آماده شدن بودم؛ باید می رفتم به استقبال مشتری ها. جلوی آینه ایستادم؛ زبونم رو بیرون آوردم و وانیل
دور لبم رو پاک کردم. لبخند دندونمایی زدم.
دستم رو داخل موهای کوتاهم بردم و بهم ریختمشون؛ به خاطر بستنی های نازنینم موهام رو کوتاه کرده بودم، چون
پر پشت و بلند بودند، مو داخل بستنی ها می رفت. به هر حال بستی ها برام عزیز بودند نباید می ذاشتم کثیف شن.

 

…………………………………………………………..

…………………………………………………………..

دانلود رمان

قسمت دیگر از داستان

رمان بستنی با چاشنی عشق

 

-عوضی، من امشب باید می رفتم خواستگاری گ.. زدی به لباس هام تازه حق به جانبم هستی. من از تو یکی
شکایت می کنم، در این جا رو تخته می کنم، حالا ببین.
برو بابایی نثارش کردم که قیف های بستنی که تو دستم مونده بود رو ازم گرفت و کوبید تو سرم.
جیغ بنفشی زدم که گفت: حقت بود.
هر چی از دهنم در اومد بارش کردم ولی اون بی توجه با غر غر از مغازه بیرون رفت.
مردمی که اون جا بود داشتند با تعجب نگاه می کردند. با حرص گفتم: چیه؟ فیلم سینماییه؟
می شنیدم که چند نفری زیر لب می گفتند: دختره روانی، اعصاب نداره…
چیزی نگفتم و بی خیال به سمت دستگاه بستنی ساز رفتم؛ برای خودم یه بستنی درست کردم و شروع کردم به
خوردن. سپیده به سمتم اومد.

-خاک تو اون ملاجت کنند، جز خرابکاری هیچ کاری بلد نیستی.
با لبخند دندونمایی گفتم: حرص نخور زشت تر می شی.

چندشی نثارم کرد و از کنارم رد شد.
شب شده بود و ساعت کاری دیگه رو به اتمام بود. با خستگی در مغازه رو بستم و تاکسی گرفتم و به سمت خونه
راه افتادم.
-آیی مردم، پام برسه خونه بلافاصله می خوابم.
لبخند دندونمایی زدم.
-البته قبلش یه بستنی می خورم.

 

 

 

دانلود رمان بستنی با چاشنی عشق با فرمت پی دی اف

 

 

 

منبع : سایت رمانکده

 

Be the first to comment

Leave a Reply

Your email address will not be published.


*