
دانلود رمان عاشقانه ایرانی معروف چشم یاقوتی من
دختری به اسم آرا که از وقتی۲۲ساله شده خواب های عجیب می بینه و اتفاق های عجیبتر براش اتفاق میوفته…… .بریم همراه بشیم با آرا تا ببینیم این خوابهاواتفاق هایی که قرار رُخ بده چه تاثیری روی زندگیش میزاره؟
نام رمان : چشم یاقوتی من
نویسنده : بانو خاص (فاطمه_ارجمندی)
طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده
تعداد صفحات : 389 صفحه
ژانر : عاشقانه
تاریخ : ……….
قسمتی از رمان :
مطمئنیکهمیخوایهمراهمبیای؟شایدنتونی خانوادتُچندماهببینی.همنطورکه دستم تو دستش بود سرم بلند کردم،به جادوی چشماش نگاه میکردم جواب دادم؛مطمئنم البرزم،مطمئنم،همونجوردست به دست بطرف …… _بریم به ۵ماه پیش ببینیم چه اتفاقاتی برای شخصیت هامون افتاده؟
آسمانتیره وتارهمراه با سوز سرما مه همه اطراف را پوشانده بود.احساس هیجان و ترسی که داشتم تپش قلبم رابیشترمیکرد.بی اراده با قدم های سست به طرف در کوچک سبزرنگ رفتم،با یه هول کوچولو دَر بازشدولی تا در بازشد گردوخاک بود که بلند میشد،شروع به سرفه کردن کردم بوی نا همه جامیومد،به دنبال کلید برق کورمال کورمال دستم رو دیوارمیکشیدم.تا بالاخره پیداش کردم روشن کردم لامپُ اونم چه روشن شدنی عین این فیلم ترسناک ضعیف بود،سرم که چرخاندم ماتم برد. هیچی باارزشی داخل اتاق نبود جز یه میز قدیمی پوسیده که روش چندتا کتاب،برگه،خودکاربودویه قفسه کتاب تار عنکبوت بسته چیزی نبود ولی حسی یا شایدم ندای منو به طرف قفسه کتاب می کشید.
…………………………………………………………..
…………………………………………………………..
رمان عاشقانه ایرانی بدون سانسور
قسمت دیگر از داستان
رمان عاشقانه ایرانی معروف
آروم آروم قدم برداشتم به طرف قفسه،پرازکتاب ولی بین این همه کتاب،کتابی بود با جلد قهوه ای چرم بایاقوت سبز که پیچک هایی که اطراف یاقوت کشیده بودند مثل این بود که ازش محافظت میکنند.همین که دستم به طرفش دراز شد بادشدیدی وزید ودر محکم به هم کوبیده همزمان جیغ بلندی کشیدم و به طرف در دویدم.
منبع : سایت رمانکده
Leave a Reply