دانلود رمان بدون سانسور با لینک مستقیم pdf بغض های هر شب من
میان دشتهای سردرگمی
با پری شکسته و کمری خمیده
کوچه پس کوچه های حضورت را
چه بی دریغ میپیمایم
ولی دریغ از کهنه دلقی
برای جرعه ای از بودنت …
حیف نیست ؟
که اینچنین بی خبر میگذاری ام؟
نام رمان : بغض های هر شب من
نویسنده : م.طباطبایی
طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده
تعداد صفحات : 182 صفحه
ژانر : عاشقانه
تاریخ : ……….
قسمتی از رمان :
این داستان براورده از تفکرات نویسنده و سراسر خیال ساخته شده و تمامی اشخاص داستان غیر حقیقی هستند .
خلاصه داستان
این داستان درباره دختری از تبار غیرت و عشق به نام تووشیار که در سرزمین پدری زندگی میکنه و به خاطر کار پدرش به تهران میاد و با وجود عشقی که در دل داره دچار هیاهویی در اصارت و …
…………………………………………………………..
…………………………………………………………..
دانلود رمان بدون سانسور pdf جدید
قسمت دیگر از داستان
دانلود رمان بدون سانسور با لینک مستقیم pdf
دل تو دلم نبود توی حیاط کوچک خونه ، خیره به باغچه کوچک کنارش ، به گل های یاس پیچیده در هم که به سمت بالا ، از دیوار حرکت کرده بود و منو یاد خونه اقا جان می انداخت (پدر بزرگ تووشیار) خیره نگاه میکردم و توی خیال خود به یاد تعاریف مهشید از جلسه های هییت و صحبت هایی که در موردش بحث میکنن بود بدجور به قول پدرم هوایی شده بودم و این هوایی شدن بد کاری دستم داد .
هنوز جای بعضی از کبودی ها روی تنم بود و از یاداوریش هم درد توی بدنم میپیچید دستی روی بازو کشیدم که لرزی توی تنم پیچ خورد ، حتی یاداوریش برام درناک بود ، چادرم رو که دورم بود روی سرم کشیدم ، اگه به جای صدای در زدن مهشید ، با کلید انداختن پدرم رو به رو میشدم ، از این طور نشستنم عصبانی میشد .صدای در منو از تمامی ذهنیات جور واجوری که هر لحظه از جایی به جای دیگه میپرید بیرون کشید و پشت بندش صدای اهسته مهشید به گوش میرسید که صدا میزد:
-تووشیار … تووشیار … باز کن …
منبع : سایت رمانکده
Leave a Reply