رمان موازی با مرگ

2019-12-23 0

دانلود رمان موازی با مرگ   گاهی کافیس تتغییر کنی ! تغییری بزرگ برای رسیدن به هدفهای بزرگ؛ آری در این تغییر دنیا تو را بر روی انگشتش میچرخاند و این تویی که باید خودت را محکم و استوار نگه ادامه مطلب

رمان بستنی با چاشنی عشق

2019-12-22 0

دانلود رمان بستنی با چاشنی عشق   یه دختر داریم که عشق بستنی، به خاطر همین بستنی فروشی باز می کنه ولی بستنی فروشیش بیشتر از ده روز دووم نمیاره…….   نام رمان : رمان بستنی با چاشنی عشق نویسنده ادامه مطلب

رمان تاریخ برلیان

2019-12-21 0

دانلود رمان تاریخ برلیان   پامو آروم توی آب دریا گذاشتم،بدنم از سردی آب سرد شد. چشمامو بستم و به این فکر کردم که اولین باریه که مامان و بابا اجازه دادند که یکم ازشون دور باشم،هیچ وقت نفهمیدم که ادامه مطلب

دانلود رمان دوران

2019-12-20 0

رمان دوران   چیزی از دوران می دونی؟ می دونی چقدر دوران داریم؟ چند نوع و چه تعداد؟ تا به حال وجودش رو در زندگیت دیدی؟   نام رمان : رمان دوران نویسنده : عطیه جبلی طراحی و صفحه آرایی ادامه مطلب

رمان نیاز عاشقی

2019-12-19 1

دانلود رمان نیاز عاشقی   من نیازم یه دختر معمولی، مثل همه دخترا… نه شیطونم نه زبون دراز، نه آرومم نه خجالتی… معمولی معمولی… تو زندگیم حماقتای زیادی کردم، حماقتایی که مستقیم تو آینده ام تاثیر گذاشتن…   نام رمان ادامه مطلب

رمان به چشمانت قسم

2019-12-17 1

دانلود رمان به چشمانت قسم   قفسه ی سینه اش دردمیکرد…مثل همیشه ولی باید تحمل میکرد .کاری که همیشه ی خدا داشت انجام میداد .چشامنش را روی هم فشار داد .دوست داشت عربده بزند ،داد بزند ولی مثل همیشه متین ادامه مطلب

دانلود رمان باده

2019-12-16 1

دانلود رمان باده از سحر   هنوز باورم نمیش ه بلاخره شدم زن امی ر علی یزدان ی شدم ….باده یزدانی ی ه نگاه به اتاق میکنم که از امشب میشه اتاق مشترک منو امیر ……..   نام رمان : ادامه مطلب

رمان روزهای به رنگ خاکستری

2019-12-16 1

دانلود رمان روزهای به رنگ خاکستری   صحرا گذشته ای دردناک وعجیبی داره. اون ناگفته های زیادی تو گذشتش داره، امابدون توجه به ناگفته ها ی زندگ یش، به فکر انتقام. صحرا، بخاطر انتقام دست به قتل میزنه . تمام ادامه مطلب

رمان عسل چشمهایت

2019-08-10 0

دانلود رمان عسل چشمهایت   می گویند پاییزفصل عاشقی است؛ راست هم می گویند. پاییز بود که نگاهت مثل چوب کبریت برتن قلبم کشیده شد وآتش عشقت دروجودم زبانه کشید. یادت هست؟ کنج پنجره جاخوش کرده بودی. سرخی غروب زود ادامه مطلب

1 2 3 4 5 9