رمان زیر باران
رمان درباره ی یه دختر احساساتی و یه پسر مغرور ……… تقابل دو آدم متفاوت …. شروع عشق ………. شروع دلدادگی ……..داستان عاشقانه ای از جنس شیدایی ……..
نام رمان : رمان زیر باران
نویسنده : زهرا ارجمندنیا
طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده
تعداد صفحات : 554 صفحه
ژانر : رمان عاشقانه
تاریخ : ………..
قسمتی از رمان :
اهمیتی به نگاه متعجب هم کالسیام ندادم و خیلی خونسرد به سمت کیمیا و بهار و غزل که طبق معمول یه صندلی
خالی بینشون برای من نگه داشته بودن رفتم
خواستم جواب سوال چرا دیر کردی کیمیا رو بدم که استاد کریمی وارد و جو کالس به طرز عجیبی ساکت شد
از اون استادای سخت گیر دانشگاه بود که سر کالسش نمی شد تکون خورد اول کالس یه حضور غیاب کلی میکرد و
بعد یه سره تا پایان تایم کالس درس میداد ولی خداییش بار علمیش به قدری زیاد بود که ما هم اعتراضی نمیکردیم
طبق معمول حضور غیاب توسط استاد انجام شد و بعدش شروع به تدریس
منو و دوستام هم با توجه کامل حواسمون و معطوف درس کردیم
…………………………………………………………..
…………………………………………………………..
قسمت دیگر از داستان
رمان زیر باران
تکیه داد به دیوار پشت سرش و خیره ی من شد و منم با تمام وجودم نگاهش کردم و از باال تا پایین شکه شده
اسکن کردمش بهار که اوضاع رو اینطور دید با اجازه ای گفت و از اتاق رفت بیرون
در که پشت سرش بسته شد من بدون توجه به حال خرابم از رو تخت بلند شدم و دویدم سمتش
اونم به سمتم اومد و محکم بغلم کرد انگار که بخواد منو تو خودش حل کنه
سرمو قایم کردم تو سینش و با حرکت منظم قفسه سینش آرامش به دلم سرازیر شد
اونم سرشو الی موهام فرو کرد و نفسای عمیق کشید و بعد دستاشو انداخت زیر زانوم و بلندم کرد و رو تخت قرارم
داد
دلتنگ و نگران خیره ی سیاهی قیر گونه ی چشماش شدم ٬ اونم جزء به جزء چهرمو رصد میکرد تا مطمئن شه خوبم
و هردو همزمان لب باز کردیم: خوبی؟؟
دانلود رمان زیر باران با فرمت پی دی اف
منبع : سایت رمانکده
Leave a Reply