دانلود رمان هستی
دوستش آشنا میشه پارتهای اولم زندگی خودم و پارتهایی که مسعود میاد میشه زندگی دوستم.
نام رمان : رمان هستی
نویسنده : مهسا حافظی
طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده
تعداد صفحات : 233 صفحه
ژانر : رمان عاشقانه
تاریخ : …….
قسمتی از رمان :
دروبا کلیدبازکردم ورفتم داخل چشماموبستم یه لبخندنشوندم رولبم ویه نفس عمیق کشیدم.وای چقد حال
میداد اول پائیز ونفس عمیق کشیدن وریه هارو حال دادن.
بریم سراغ حیاط خوشمل خونمون ازدرکه واردمیشدی یه باغچه متوسط ازریحون وتره توسمت چپ حیاط بود
سمت راستشم یه تاب دونفره بود وسط حیاط خالی بود ویه حیاط بزرگ بود واماجلوی در ورودی خونمون یه
حوض مربعی شکل بود درکل ناز بودومن عاشقش بودم.طبقه همکف خونمون یه استخربزرگ براشنابود که من
هرروز اون توشنامیکردم.
آخ راسی من مربی شنا وکاراته هستم. یدفعه باحس خیس شدن چشاموبستم قلبم داشت وایمیستاد مانتوم
کشیدم جلو وخودمودادم عقب وای وای داشتم سنگ کوب میکردم مردم خدای من ،که باصدایِ بلند خنده های
خاله زهرابرگشتم طرف باغچه وا من چرا متوجه خاله نشدم؟بله دیگه طبق معمول خاله خودشو تو بوته ها قایم
کرده بود.
…………………………………………………………..
…………………………………………………………..
قسمت دیگر از داستان
رمان هستی
بله مگه میشه کناربهترینات باشیو خوش نگذره؟
بسه بسه انقدزبون نریز اینوباخنده گفت ورفتیم داخل موقع رفتن صبا اومد کنارموپهلومو نیشگون گرفت.
صبا:به به میبینم اقاوبانوی کیوانی خلوت کردن؟
به به مادمازل صبای فضول بعدشم من کیانیم پسرخاله شما کیوانی هستن.
خخخ شما دیگه چرا خانم خودت که بهترمیدونی اصل دل که توش جا خوش کردین ونمیشه خارج بشین پس
فامیلی فرق نداره کیانی باش یا کیوانی.
خندیدم ازدست تو صبا بریم بریم تو الان نگرانمون میشن
بله بله بریم که اقای کیوانی ومامان شوهرنگران میشن که نشه بانوهستی توسط من خورده بشن میدونیدکه بنده
لولوممممممممم
این لولورو با شکلک وادا خیز برداشت به سمتم.وخندیدیم
دانلود رمان هستی با فرمت پی دی اف
منبع : سایت رمانکده
دانلود رمان بر خاک احساس قدم میگذارم
Leave a Reply