دانلود رمان دربند تو آزادم
نام رمان : رمان دربند تو آزادم
نویسنده : اعظم فهیمی
طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده
تعداد صفحات : 325 صفحه
ژانر : رمان عاشقانه
تاریخ : ………..
قسمتی از رمان :
آهای دلسا، مگر باد به گلویَت نیَ نداختی و دم از بزرگی و ۱۸ سالگی ات زدی؟ پس غلط می کنی مثل بچه ها زار بزنی. از زمینِ یخ خودم را می کنم و بی توجه به دامنِ کثیفم راهیِ خانه می شوم. اینکه کسی از البالی درختان نگاهم می کرد برایم اهمیت نداشت،
فقط دور می شوم، می روم تا برسم به گرمیِ خانه، می روم تا خواهر و مادرم را
ببینم، تا دلم قرص شوَد. چقدر دلم آغوشِ مادر و هم صحبتیِ گلسا را می خواست. گمانم سرما خورده ام، آخر گلویم
قدرِ یک گردو باد کرده و درد می کند.
به خانه می رسم. همزمان آسمان می بارد، به روشویی می روم تا برای گلو دردم آب نمک قرقره کنم، اما همینکه می
خواهم آب نمک را راهیِ دهانم کنم، همان گردویِ بزرگِ داخلِ گلویم می پَرد بیرون و همچو هق هقی به صدا در می
آید و از چشمانم می بارند.
…………………………………………………………..
…………………………………………………………..
قسمت دیگر از داستان
رمان دربند تو آزادم
سری تکان داد و با قدمهای آرام سمت اتومبیلش رفت. کمی جلوتر رفتم و به اولین اتومبیلی که با سرعت کم سمتم
میآمد دست تکان دادم و همزمان به سیاوش نگاه کردم که بوق زنان به راه افتاد. سر چرخاندم و به اتومبیل مدل
باالیی که مقابلم قرار گرفت چشم دوختم که صدای آشنایی گفت:
_شما تو این موقعیت مادرت نگران نمیشه؟ فقط واسه دورهمی ها نگران میشن؟
آب دهانم را فرو دادم و به چشمهای رنگیاش خیره شدم.
خدایا همین را کم داشتم. با بهت تماشایش میکردم که ادامه داد:
_همراه مهدی نرفتی که به قرار بازیت برسی؟
دانلود رمان دربند تو آزادم با فرمت پی دی اف
منبع : سایت رمانکده
دانلود رمان آسمان دیشب آسمان امشب
Leave a Reply