رمان مسخ عسل
نام رمان : رمان مسخ عسل
نویسنده : ملیحه جلیلاوی
طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده – mahsaalef
تعداد صفحات : 715 صفحه
ژانر : رمان عاشقانه
تاریخ : ……….
قسمتی از رمان :
بعد از زدن این حرف به سمت در انباری متروک و مخروبه رفت، وقتی بیرون زد در را محکم به هم كوبید و من دوباره و سه باره
پشتم لرزید! مگر ندیده ای بی كسان چگونه از هر تلنگری می لرزند؟ منم كه مستثنی نیستم ، اتفاقاً وسط این استثنا قرار دارم و
برای هر كه اتفاق نیافتد و استثنا شود برای من از این خبرها نیست. بغض بیچاره كننده ام گردو می شود در گلوی دردناک و
ملتهبم! بی شرف ها چه از جان منِ تنهای بی پدر و مادر می خواستند؟ مگر من كه بودم كه دزدیده بودنم ؟
باید بیشتر از اینها مواظب خودم می بودم. باز بی احتیاطی كردم، باز هشدارهای الناز را جدی نگرفتم كه مواظب خودم باشم. باز،
باز، باز. لعنت بهت دختره ی خنگ!لعنت خدا بهت !
…………………………………………………………..
…………………………………………………………..
قسمت دیگر از داستان
دانلود رمان مسخ عسل
چند ساعت از اینکه مرد رفته گذشته و انباری تاریک، تاریک تر شده. حتی نمی دانستم شب است یا روز. چشمانم از شدت گریه
می سوخت. درد گلویم دو برابر شده و حرارت بدنم را به شدت حس می كردم !
كاش پایت می شکست و از خانه برای خریدن داروی زهرماری بیرون نمی زدی. خدا بکشتت كه مرا توی چنین مخمصه ا ی «
» انداختی. خدا بکشتت كه اینهمه بداقبالی. خدا بکشتت
آنقدر در این چند ساعت خودم را سرزنش كرده و گریه كرده بودم كه بی حالِ بی حال شده بودم. به شدت سردم بود و بدنم به
لرزه افتاده بود. كاش پایم شکسته بود و آن وقت شب از خانه بیرون نمی زدم! كاش می مردم و.. .
باز شدن در انباری و تابیده شدن روزنه ای از نور روی صورتم باعث شد هوشیاری ام كمی برگردد. بدنم كرخت شده بود ولی بازم
كمی نیرو داشتم برای محافظت از خودم .
دانلود رمان مسخ عسل با فرمت پی دی اف
منبع : سایت رمانکده
Leave a Reply