رمان نیلوفرانه

رمان نیلوفرانه

دانلود رمان نیلوفرانه

 

گاهی پیش میاد تو زندگی که به یه تار وصل میشی و مجبوری برای
زنده بودن و زندگی کردن به همه جا چنگ بندازی مثل نیلوفر که فقط
ریشه ای نازک داره ولی به آب اطرافش چنگ میزند و با این حال گلی
به زیبایی نیلوفر در میانش رشد میکنه
پس سعی کنیم در برابر مشکلات نیلوفرانه زندگی کنیم و نا امید نشیم

 

نام رمان : رمان نیلوفرانه

نویسنده : عطیه.س

طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده – سایه رمضانی

تعداد صفحات : 610 صفحه

ژانر : رمان عاشقانه

تاریخ : شهریور 1387

دانلود رمان نیلوفرانه

قسمتی از رمان :

به چشمهای جنگلی مژگان نگاه کرد از سبزی چشمهایش آرامش گرفت
حساس شده بود و این دوری حساس ترش کرده بود وقتی با فرزاد آشنا
شد میدانست که مشکل قلبی دارد چند ماهی بود که این مشکل حاد شده
بود الان دو ماه بود که برای درمان به فرانسه رفته بود اول قرار بود
یک ماه باشد ولی شد دو ماه و الان هم که گفته بود یک ماه دیگر طول
می کشد
با صدای پر انرژی گلاره هر دو به همان سمت چرخیدند مژگان دست
سرد نیلوفر را گرفت و گفت : بلند شو که ناز کردن بسه زلزله اومد

 

…………………………………………………………..

…………………………………………………………..

دانلود رمان

قسمت دیگر از داستان

رمان نیلوفرانه

 

نیلوفر لبخندی کج زد و دوباره به عقب تکیه داد
تو فکر بود و بی هوا راه میرفت ساعت پیش با دکتر فتحی کلاس
داشت ولی دیر رسیده بود و در نتیجه به کلاس نرفته بود این روزها
حواس پرت شده بود به کلاسهایش یا دیر می رسید یا نمیرسید امروز
هم از همان روزها بود و اولین کلاس با فتحی را از دست داد در
همین فکر ها بود که ناگهان محکم با جسمی برخورد کرد کتاب ها و
جزوه های در دستش روی زمین ولو شد اخمی کرد و سرش را بالا
آورد تا ببیند به چی خورده است با تعجب دید که دکتر فتحی با لبخندی
کج جلویش ایستاده است سلام زیر لبی گفت و روی زمین زانو زد تا
کتاب هایش را جمع کند فتحی هم دولا شد گفت : ببخشید تقصیر من بود
دستش را پشت سرش کشید و خنده ای آرام کرد و گفت : اولین جلسه
کلاسم دیر رسیدم تو فکر بودم چی جواب بدم
نیلوفر با دهان باز نگاهش کرد : یعنی غیبت نخوردم ؟

 

 

 

 

 

دانلود رمان نیلوفرانه با فرمت پی دی اف

 

 

 

منبع : سایت رمانکده

Be the first to comment

Leave a Reply

Your email address will not be published.


*