
دانلود رمان نیاز عاشقی
نه شیطونم نه زبون دراز، نه آرومم نه خجالتی…
معمولی معمولی…
تو زندگیم حماقتای زیادی کردم، حماقتایی که مستقیم تو آینده ام تاثیر گذاشتن…
نام رمان : رمان نیاز عاشقی
نویسنده : آمنه آبدار
طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده
تعداد صفحات : 260 صفحه
ژانر : رمان عاشقانه
تاریخ : مهر ماه 1398
قسمتی از رمان :
راست میگه، چند وقته کل هوش و حواسم پی تیلاو، تیلاوی که اصلا از احساس من به خودش خبر نداره و نمی
دونه که دوسش دارم.
شاید همه بگن الان دوره نوجوونی توئه و این حسا عادی و زودگذره، اما من می دونم این حس زود گذر نیست؛
من خودمو خوب می شناسم دختری نبودم که با یه نگاه عاشق بشم.
…………………………………………………………..
…………………………………………………………..
قسمت دیگر از داستان
رمان نیاز عاشقی
یه پسر خوشکل بود؛ پوست سفید، موهای لخت سیاه و چشمای تیله ای و ابروی سیاه، هر کی بود عاشقش می
شد. مثل همیشه یه تیپ لش زده بود، مثل پسرای ولگرد کوچه و خیابون لباس می پوشید و می گشت.
نگامو از روش برداشتم و خواستم بی سر و صدا سوار سرویس بشم که صدای النا، دوست دختر جدیدشو شنیدم
که به دوستش می گفت:))سیما من امروزو با سرویس نمیام، با تیلاو قرار دارم بعدا خودم برمیگردم؛ هوامو داشته
باش!((
با شنیدن این حرف تموم تنم یخ بست و حس کردم زانوهام سست شدن. توی دلم آشوبی به پا شد که فقط
خودم می دونستمو خودم.
مثل همه وقتایی که ناراحت میشم، تنگی نفس میگیرم، راه نفسام بسته شد و چشمام سیاهی می رفت.
دوباره به مدرسه برگشتم و سمت آبخوری رفتم. قدمامو به زور برمی داشتم و تا رسیدن به آبخوری، چند بار
سکندری خوردم.
بالاخره رسیدم و شیر آب و باز کردم. دستای لرزونمو جلو بردم و یه مشت آب، به صورتم پاشیدم.
دستمو جلو بردمو یه قلپ آب خوردم؛ با آبی که از گلوم پایین رفت، احساس کردم جون تازه ای گرفتم.
دانلود رمان نیاز عاشقی با فرمت پی دی اف
منبع : سایت رمانکده
………………………
Leave a Reply