دانلود رمان نم نم بارون
پر بغض خیره شدم به صورت مظلوم نازنین…خدایا من هیچی این بچه چه گناهی کرده …اشکم از روی گونم سر خورد درست ریخت روی صورت نازنین خیسی اشکو که روی صورتش لمس کرد چشاشو باز کرد لبخند مصنوعی زدم تا نترسه…………
نام رمان : رمان نم نم بارون
نویسنده : زهرا اسدالهی
طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده
تعداد صفحات : 119 صفحه
ژانر : رمان عاشقانه
تاریخ : ……………
قسمتی از رمان :
دستمو مشت کردم نگاهی به وحید کردم و با دیدن صورت نفرت انگیزش حالم داشت بهم
میخورد وحید پسری که به هر دختری به چشم ناپاک نگاهش میکرد طوری به دخترا زل
میزد که انگار …با نفرت نگاهی بهش کردم آدامسی تو دهنش بود به بیرون باد کرد و
ترکوند همین حرکت کافی بود تا بهونه ایی بده دست حسام جوری از جاش پرید که مبل
تکون سختی خورد حمله کرد سمت وحید و نعره کشید یقشو گرفته بود و ول نمیکر د عمو و
خدمتکارا سعی داشتند حسامو جدا کنن ولی من بیخیال نشسته بودم عمو و وحید هر دو
الغر مردنی بودن ککم نمیگزید به دست حسام کشته میشدن…حسام داد میزد و میگفت:
…………………………………………………………..
…………………………………………………………..
قسمت دیگر از داستان
رمان نم نم بارون
فکری کردم شاید این کارخونه میتونست بعضی مشکالت مارو برطرف کنه مثال برنده شده
بودن ها…کارتمو از جیب کتم درآوردم و بهش دادم و بعد از گفتن توضیحات الزم و
خدافظی با بهار و نازنینی که خوابش میومد رفتیم سمت ماشین…نازنین به صندلی نرسیده
خوابش برد بهار جلو نشست من هم پشت فرمون نگاهی بهش کردم من این دخترو
میخواستم اگه نمیخواستم این همه حساس نبودم که چه اتفاقایی براش میفته…این دختر
درسته شبیه آیالره ولی از آیالر بهتره خوشبختی من تو این عاشق شدن این بود که فهمیدم
این دختر به دور از مسخره بازی هاش و شیطنتاش هیچ وقت نزدیک پسری نشده…باهاش
نرقصیده دختری که تا به جای مراسم کوچک پارتیه بزرگ دید خودشو نباخت و نگفت
دانلود رمان نم نم بارون با فرمت پی دی اف
منبع : سایت رمانکده
Leave a Reply