رمان موازی با مرگ

رمان موازی با مرگ

دانلود رمان موازی با مرگ

 

گاهی کافیس تتغییر کنی !
تغییری بزرگ برای رسیدن به هدفهای بزرگ؛ آری در این تغییر دنیا تو را بر روی انگشتش میچرخاند و این تویی که باید
خودت را محکم و استوار نگه داری تا گم نشوی در بیراهی این تغییر .

 

نام رمان : رمان موازی با مرگ

نویسنده : زهرا باغدار

طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده

تعداد صفحات : 186 صفحه

ژانر : رمان عاشقانه

تاریخ : ……….

دانلود رمان موازی با مرگ

قسمتی از رمان :

کلاه کاسکت مشکی را روی سرم میگذارم و سوار موتوری میشوم که در این یکسال خاطره های نابی برایم ساخته است؛ از فرار
گرفته تا مسافرتهای طولانی…
طبق معمول مسیر همیشگیام را در پیش میگیرم؛ تقریبا نیم ساعتی طول میکشد تا به شرکت برسم.
موتور را گوشه ای پارک میکنم و کلاه را در میآورم .

 

…………………………………………………………..

…………………………………………………………..

دانلود رمان

قسمت دیگر از داستان

رمان موازی با مرگ

 

با رفتن پروانه و پخش شدن بچهها، تازه به یاد سوزش صورتم میافتم.
یکهو دستم در دست گرمی گرفته میشود و با کشیده شدنم سمت اتاق احسان، جا میخورم .
در را میبندد و به سمت گوشه ی اتاق میرود .
به خودم که میآیم روی صندلی نشسته ام و احسان با دستمالی سفید در حال تمیز کردن خونهای صورت و گردنم است.
با هر بار برخورد دستمال به زخمها، اخمهایم بیشتر درهم میرود .
خودم را کنار میکشم و از جایم بلند میشوم.
-نیاز به این کارا نبود، از این به بعد توی انتخابت بیشتر دقت کن که اینجوری باعث آسیب به بقیه نشه !
-ممنون که چهره ی واقعی پروانه رو بهم نشون دادی .
بدون هیچ حرف دیگری از اتاق بیرون میآیم و به اتاق خودم میروم .
یادگاری کوچک مادرم را از کوله در میآورم تا بتوانم راحتتر کرم را روی زخمهایم بزنم.
اما با دیدن صورت و گردنم در آن آینه ی مربعی جا میخورم.
زخمهایش از آنچه که فکر میکردم عمیقتر بود؛ دستمالی برمیدارم و خونهای باقی مانده را پاک میکنم .

با ملاحضه و آرامش کرم را میزنم و دردش را به جان میخرم؛ دردهایی که همیشه به من تحمیل شده اند و عذابشان را به رخم
میکشند.

 

 

 

 

دانلود رمان موازی با مرگ با فرمت پی دی اف

 

 

 

منبع : سایت رمانکده

Be the first to comment

Leave a Reply

Your email address will not be published.


*