دانلود رمان بگذر از جانم
عجیب ترین اتفاق دنیا عشقه! چون هر بار که گناهش رو می بخشی انگار از دست دادنش برات سخت تر میشه!
این یه قانون که داستان ما ازش پیروی می کنه…
نام رمان : رمان بگذر از جانم
نویسنده : راضیه خیرآبادی
طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده- sepehri
تعداد صفحات : 626 صفحه
ژانر : عاشقانه
تاریخ : ……….
قسمتی از رمان :
کلاه مانتوی پاییز زخیمم رو سرم گذاشتم و دستامو داخل جیب هام بردم. دلم پیاده روی می خواست… یکم آرامش
گرفتن…
شروع دانشگاهم خوب نبود اما حالا با گذشت سه ترم حس بهتری دارم
تیکه ای که محمد بهم انداخت دلمو می لرزوند! گناه من چی بود که زودتر از اون عاشق شده بودم ؟ یه آه عمیق
کشیدم …
تو پیاده رو به راه افتادم… انقدر پیاده روی کردم تا دیگه حسی تو پام نداشتم.
تصمیم گرفتم سوار تاکسی بشم. سر خیابونمون پیاده شدم و به طرف خونه حرکت کردم…
خونمون تو یه محله کوچیک بود و بسیار محیط خوبی داشت ، رسیدم به در طلایی و مشکی خونه و کلید انداختمو
رفتم داخل…
مامان داشت درخت انگور بزرگ و قدیمی حیاطمون رو آب میداد …
…………………………………………………………..
…………………………………………………………..
قسمت دیگر از داستان
دانلود رمان بگذر از جانم
به طرف خونه رفتم… با این که مادرم مدرک دانشگاهی خوبی داشت اما کل عمرش رو برای تربیت منو کیان گذاشت
و یه خانم خونه دار شده بود !
چهار تا پله می خورد به در ورودیمون ، وارد خونه شدم اول رفتم قرمه سبزی رو نگاه کردم. و بعد لباس راحتی
پوشیدم… فردا جمعه بود به احتمال زیاد کیان مرخصی بگیره بیاد خونه وای خیلی دلم براش تنگ شده
خودمو پرت کردم رو تخت… پیاده روی خستم کرده بود شدید نیاز به خواب داشتم …
حس نوازش روی بینیم باعث شد کمی هوش یار بشم و با دست بینیمو پاک کنم.
خودمو جا به جا کردم و دمر خوابیدم …
حس کردم موهام داره کشیده میشه سرم هم همین طور داره میره
با هول و هراس چشمامو باز کردم و شدید واکنش نشون دادم
-تیرهووووو
کیان بود!!! تا موهامو ول کرد پریدم بغلش
– کی اومدی قربونت برم؟
-یه یک ساعتی هست دیگه خسته شدم از خوابیدنت گفتم بیدارت کنم ببخشید
-اشکال نداره خوشحالم که اومدی
-مرسی
دستامو گرفت میون دستاش و مثل همیشه نوازششون کرد:
دانلود رمان بگذر از جانم با فرمت پی دی اف
منبع : سایت رمانکده
Leave a Reply