رمان پسر غیرتی
زندگی من ایلیا . به سختی شروع شد با ناراضی بودن . ولی با تمام سختی ها باهم زندگی کردیم …با تموم سختیا این زندگی پا گرفت…ستوناش قوت گرفتن …
خوشحالم که حالا زندگی خوبی دارم . و در کنار خانواده ام .
نام رمان : رمان پسر غیرتی
نویسنده : رقیه علیدادی و زینب کعبی
طراح : شایسته نظری
تعداد صفحات : 359 صفحه
ژانر : رمان عاشقانه
تاریخ : 1394/12/28
قسمتی از رمان :
چشام و با بی حالی باز کردم و نگاهی به اطرافم انداختم یه اتاق کامال سفید که پنچره اش و
با پرده ای سبز رنگ پوشنده بودن یه میز کنار تختی که من روش خوابیده بودم بود و یه
یخچال که گوشه ی اتاق بود دست از آنالیز اتاق برداشتم خسته بودم خیلی خسته گلوم
خشک بود دوباره به میز کنار تخت نگاه کردم یه پارچ آب روی میز بود سعی کردم بلند شم
بشینم ولی بدنم کرخت و بی حس بود به هر سختی بود بلند شدم و نشستم که سرم گیج
رفت چند دقیقه توی همون حالت موندم تا حالم بهتر بشه از تخت پایین اومدم و از پارچ
برای خودم داخل لیوان آب ریختم و یه نفس سر کشیدم تا خواستم یه لیوان دیگه برای
خودم بریزم که با صدای در به عقب برگشتم با دیدن عمه و زن عمو لبخندی روی لبم
نشست عمه اومد کنارم و گفت
…………………………………………………………..
…………………………………………………………..
قسمت دیگر از داستان
رمان پسر غیرتی
وای خدای من پدر شدن چه حس شیرینیه یادم باشه از بابا بپرسم ببینم وقتی که فهمید
داره پدر میشه هم همین قدر خوش حال شده بود رز هم از چشم هاش میشد عمق
شادیش و خوند دیشب برای اولین بار رز خودش و بهم نزدیکتر کرد همین که موقع بوسه
دست و الی موهام فرو کرد فهمیدم که دوست داره باهام باشه رز ازم درمورد اینکه چرا یهو
باهاش خوب شدم و چرا یهو باهاش بد شدم پرسید این حرف خود رز بود منم دوست
نداشتم حاال که از ته دلش به خاطر فینگیلمون خوشحاله ناراحتش کنم برای همین بهش
گفتم که وقتی موقعش رسید بهت میگم اون هم قبول کرد
دانلود رمان پسر غیرتی با فرمت پی دی اف
منبع : سایت رمانکده
Leave a Reply