دانلود رمان شیرینی اسیری

دانلود رمان شیرینی اسیری

رمان شیرینی اسیری

 بدون حضور خدا جایی نرو به خیالت که به آبادی میرسی …؟ نه رفیق … چراغی که در سیاهی می درخشد چشم گرگ است … دوتا دوست که تنهان…خیلی تنها…یه روز سر از خانه ای که در اونجا گرگها زندگی میکنند درمیارن…عاقبت این دو انسان در دستان گرگها چه میشود؟

 

نام رمان : رمان شیرینی اسیری

نویسنده : غزاله نویسنده سایت رمانکده

طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده

تعداد صفحات : 656 صفحه

ژانر : رمان عاشقانه

تاریخ : ……….

رمان شیرینی اسیری

قسمتی از رمان :

_آقا ساسان گفتم خودم میرم…بعدشم شما میخواید با چه وسیله ای منو به مقصدم برسونید؟
اگه اینو نمیگفتم تو دلم میموند!..
من و منی کرد و گفت:
_ب ببخشید غزاله خانوم…م م من برم
عین جت از کنارم گذشت…
اوف خدایا این ساسان و از سرم باز کن…دیگه خستم کرده…
چندباری ازم خواستگاری کرده بود…منم هر دفعه با یه نه جوابش رو میدادم…
ماشین دربستی گرفتم و گفتم بره پارک)….(
از ماشین پیاده شدم و پول راننده رو دادم…
زیاد ازم گرفته بود…تو دلم به این ولخرجی که کرده بودم لعنت فرستادم…
یک راست رفتم سمت نیمکت و روش نشستم…

 

…………………………………………………………..

…………………………………………………………..

 

دانلود رمان

قسمت دیگر از داستان

رمان شیرینی اسیری

_منم اومدم اینجا تا درمورد اون دیوونه حرف بزنیم…
دانیال: سریع حرفتو بزن باید برم…
خدایا این چرا اینجوریه؟
دندون غروچه ای کردم و گفتم:
_بردیا منو دوستم رو دزدیده بود…بهم گفت عاشقمه ولی من نبودم…هر روز منو تهدید میکرد
اگه فرار کنم دوستم و میکشه…تحمل کردم…هر روزی که میگذشت افسرده تر از دیروز
میشدم…تا یه روز که دیگه نتونستم تحمل کنم…با مریم دوستم تصمیم گرفتیم فرار کنیم…رفتیم
خونه دختر داییم…اون بهمون پیشنهاد کرد تا با پلیس درمیون بزاریم و تو رو معرفی کرد…الانم
بخاطر همین اینجام…میخوام راحت زندگی کنم، بدون اینکه بردیا نقشی توش داشته باشه

با جدیت به حرفام گوش میکرد…

 

دانلود رمان شیرینی اسیری       با فرمت پی دی اف

 

 

منبع : سایت رمانکده

 

دانلود رمان دختر طلاق

دانلود رمان دختر طلاق

 

1 Trackbacks & Pingbacks

  1. دانلود رمان تب - دانلود رمان های مختلف از سایت رمان خوان ها

Leave a Reply

Your email address will not be published.


*