رمان دختر طلاق
مدرسه که تعطیل شد با تنها دوستم میشا راه با زگشت رو در پیش گرفتیم همیشه باهام برمیگشتیم خونه . آهو امروز خیلی خوب بود چقدر خوش گذشت با اون خیاطی کردن حرفه ایت خوب سمانه رو فیتیله پیچ کردی !……
نام رمان : رمان دختر طلاق
نویسنده : فاطمه رنجبر
طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده
تعداد صفحات : 1470 صفحه
ژانر : رمان عاشقانه
تاریخ : 1397/05/06
قسمتی از رمان :
_ نه خدا بهم زبون چرب داده ، رامش میکنم .
_ دیوونه . بیا جلوی درمون بدم بهت ، فقط من رنگ آبی دارم و قرمز
_ وای خداروشکر واسه من آبی الزمه اما کاربنیه؟ .
_ نه آبی کمرنگه
_ اشکال نداره این دور و اطراف پارچه فروشی نیست که برم بخرم ، پولش رو واست میارم .
_ اِ این چه حرفیه ! نه اصال حرفشم نزن ، شاید خوشت نیومد .
_ نه میاد من سلیقه تورو میشناسم اما خیلی پول حروم کنی رفتی پول عیدیت رو دادی سره این پارچه ها و حریر
کار شده و …. همش هدر کردی ؛ من بودم زمانی که دبیر میگفت میخریدم مثل االن که البته ننه فعال پای رفتن به
شهر نداره مارو هم که نمیزاره بریم .
…………………………………………………………..
…………………………………………………………..
قسمت دیگر از داستان
رمان دختر طلاق
همون لحظه یکی بازوم و کشید ، واقعا بازوم درد گرفت و قیافم از درد جمع شد .
چسبوندم به درخت دستش و رو شونم گذاشت فکر میکردم الله باشه اما دست دستای مردونه بود ، قلبم تند تو
سینه کوبید با ترس اب دهنم و قورت دادم .
نگاه انداختم نور کمی رو چهره اش افتاده بود کم مونده بود سکته کنم .
صداش و کنار گوشم شنیدم
_چقدر خوبی تو چه عطری زدی شیطون .
کوبیدم رو سینش که بره اونور اما تکونی نخورد .
دهن باز کردم تا جیغ بزنم که لبام و با لباش قفل کرد قطره های اشکم تند تند از گوشه چشمم می چکید ، همونطور
خفه جیغ میزدم که بره کنار اما به هیچ وجه کنار نمی رفت و بوی گند الکلش بینیم و می سوزوند .
دانلود رمان دختر طلاق با فرمت پی دی اف
منبع : سایت رمانکده
Leave a Reply