دانلود رمان باده از سحر
امیر ……..
نام رمان : رمان باده
نویسنده : سحر 67
طراحی و صفحه آرایی : سایت رمانکده – mahsaalef
تعداد صفحات : 923 صفحه
ژانر : رمان عاشقانه
تاریخ : ……….
قسمتی از رمان :
اتاقی که با هزار بدبختی با قهر دعوا تونستم اونجوری که خودم دوست دارم بچینمش هرچند امیرعلی کلی باهم بحث کرد ولی
کیه که گوش بده من بادم در مقابل امیر علی میاستم حرفمو بهش عملی میکنم با حلقه شدنی دستی دورم از فکر امدم بیرون
من این بوی تلخ میشناسم خیلی خوب میشنام
…………………………………………………………..
…………………………………………………………..
قسمت دیگر از داستان
رمان باده
امیر یه دستشو کرد تو جیبش با یه ژست خیلی خوشگل که هلاکش بودم یه نگاه به سرتا پام کرد یه پوزخند زد البته پوزخندی
که مطمعنم برا حرص دادن من امده رو لباش چون چشمای سیاهش اسرار دلشو پیش من فاش میکرد با همون پوزخند گفت :
چقدرم تو بدت امده از حرفش خوشم نیومد ولی بیخیال یه لبخند دیگه زدم بدون غرور گفتم: چرا بدم بیاد با مردی ازدواج کردم
که عاشقشم …دیونشم…حاظرم جونمم براش بدم
رفتم طرف تخت پتو که یه دونه دو نفر بود رفتم طرف کمد درشو باز کردم یه متکا با یه پتو مسافرتی یه نفره پیدا کردم متکا
گذاشتم رو کاناپه روبدو شاممو در اوردم گذاشتم رو زمین دراز شدم روش کاناپه بزرگ جا دار بود البته برا من نه برا امیر خان
انقدر امروز سر پا بودم دیشبم خوب نخوابیده بودم صبح زودم از خواب بیدار شدم تا سرمو گذاشتم رو متکا سریع خوابم برد
با احساس تشنگی شدید از خواب بیدار شدم رو تخت بودم من که رو کاناپه خوابیده بودم
از رو تخت امدم پایین
رفتم طرف عسلی پارچ اب ورداشتم یه لیوان برا خودم ریختم خوردمش
دانلود رمان باده با فرمت پی دی اف
منبع : سایت رمانکده
………………………
Leave a Reply